Tuesday, March 14, 2006

فرهنگ تظاهرات در ایران و در فرانسه

حتما در جریان تظاهرات دانشجویی فرانسه هستید. و می دانید که برای اعتراض به قانون کار جدیدی است مربوط به کسانی که برای بار اول وارد بازار کار می شوند. این قانون مسلما باعث نگرانی بسیاری از دانشجویانی که دیر یا زود وارد بازار کار فرانسه می شوند شده است و آینده آنها را تحت تاثیر قرار می دهد. اگر می خواهید راجع به علت این تظاهرات بدانید می توانید برای مثال به وبلاگ روزنوشته های یک روزنامه نگار مراجعه کنید.
بعد از چند روزی که از از روز جهانی زن و تظاهرات زنان در پارک دانشجو می گذرد مقایسه این دو اعتراض بسیار جالب است. اغلب شعارهای زنان شعارهای بسیار بنیادی در مورد حقوق برابر زنان بود یعنی شعارهایی که به تمام مردم مربوط می شود اعم از زن و مرد (لااقل کسانی که فکر می کنند که مدرن شده اند و به دموکراسی علاقه و یا عقیده دارند). اما از قرار کمتر عابر و رهگذری واکنشی نشان داده که این شعارها مربوط به آنها هم هست. این تظاهرات در بهترین حالتش صنفی و تنها مربوط به یک تعداد بسیار کمی از "زنان" دیده شد که ربطی به مردم ! هم نداشت که بیخودی خودشان را درگیر کنند. اما در فرانسه تغییر در قانون کار ممکن است به سرنگونی دولت آقای دوویلپن بیانجامد. همچنان که تا به حال بسیاری از دولتهای فرانسه به علت تظاهرات و اعتصابهای مردم سرنگون شده اند نه به این علت که ضعیف بودند و یا کم سرکوب کرده اند ؛ بلکه به این علت که مسائل در مقیاس کلانشان دیده می شود. برای اینکه اصولا در فرانسه فرهنگ تظاهرات و اعتراض وجود دارد؛ در حالیکه در ایران چنین فرهنگی به نظر من وجود ندارد. انقلاب اسلامی یک استثناء بود؛ .همه چیزش یک استثناء بود و برای همین هم تکرار نخواهد شد به نظر من هیچ چیزیش تکرار نخواهد شد
اما در فرانسه فرهنگ اعتراض و تظاهرات و سرعت و وسعت آنها پدیده فوق العاده جالبی است که از قرن 18 باقی است. برای مثال به نوشته لیبراسیون امروز از 84 دانشگاه فرانسه 52 دانشگاه پیوسته اند به خیل تظاهر کنندگان و اعتصاب گران. در واقع تظاهرات و اعتصاب ها در فرانسه یک امر بسیار جدی است و هم مردم و هم پلیس با آن بسیار جدی برخورد می کنند. سندیکاها، احزاب، گروه های دانشجویی به سرعت موضع می گیرند و سازماندهی و برنامه ریزی می کنند و از همه مهمتر به علت ساخت مدنی جامعه، این موضع گیری ها خیلی زود از چهارچوب گروه فراتر می رود و در مقیاس ملی مطرح می شود. در عوض پلیس و از همه بدتر پلیس ضد شورش فرانسه هم به همان جدیت با باتوم و سپر و گاز اشک آور و غیره حمله می کند و باور کنید که شوخی هم ندارند و دستشان برسد چنان می زنند که بلند شدنت با خداست. آن موقع ها (زمان دانشجویی من مثلا) تظاهرات که در می گرفت وقتی پلیس ضد شورش حمله می کرد دانشجویان یک صدا داد می زدند CRS = SS یعنی پلیس ضد شورش برابر است با گشتاپو ! این را گفتم که یاد آوری کنم که فکر نکنید که تنها نیروی انتظامی ماست که بلد است با باتوم بزند. پلیس ما کم و بیش شبیه پلیس بقیه دنیاست کارش را درست انجام می دهد و می زند؛ غیر از این که قرار نیست کاری بکند. اشکال از خودمان است که اصلا شبیه بقیه نیستیم. چرا؟ چون مسائل را کماکان شخصی و مربوط به گروه های کوچکی می بینیم و اصلا ابعاد کلان آنرا در نظر نمی گیریم. می خواهد مسئله زنان باشد ؛ و یا دانشجویان و یا مسئله تدفین شهید در دانشگاه شریف و یا میدان شهر؛ یا تظاهرات رانندگان شرکت واحد باشد به هر حال هرچه که باشد ربطی به ما ندارد؛ اعتراض ها و تظاهرات تنها صنفی است و صنفی هم باقی خواهد ماند آنهم در یک حد و حدود جغرافیایی خاص !
در ضمن سیبستان عزیز ممنون که لطفت شامل حال ما هم شد. طبق معمول خوشحالم کردی که هیچی ، کلی هم خجالتم دادی... به خصوص که حالا حالاها شرمنده خواهم ماند چون این وبلاگ نویسی هم ما را حسابی گذاشته سر کار. همین قدر هم که می نویسم کلی از همه چیز مثل همیشه عقبم و اصولا شرمنده از عقب ماندن و ننوشتن و الباقی

4 comments:

  1. Anonymous2:48 AM

    ميگم مسرت خانوم اين چوب باتوم لاگردار خودش عينهو گل مي مونه!!! مگه نه ؟؟؟

    ReplyDelete
  2. Anonymous8:25 PM

    ما ایرانی ها عادت داریم که همیشه همه ارکان جامعه خودمان را به باد تمسخر بگیریم و از زمین و زمان آن ایراد پیداکنیم.این داستان دقیقا در مورد پلیس هم صدق میکند.به نظر من پلیس بسیار خوبی داریم

    ReplyDelete
  3. Anonymous10:41 PM

    مسرت جان!
    یک)کاش بیشتر مینوشتی
    چون واقعا وبلاگستان ما به کسی به لحاظ علمی غنی باشد و در عین حال بیان ساده و همه فهمی داشته باشد نیاز دارد
    دو) برای اینکه ساخت مدنی ما هم نهایتا با همه تفاوت ها به موقعیت کنونی فرانسه و جوامع نظیرآن تبدیل شود باید چه کنیم؟
    سه) بیربط به پست:ما از هرکه تعریف کردیم چشم خورد، ولی تو انگار چشم خوردنی نیستی!!!...ادب، صمیمیت واز همه مهمتر علمت در بلاگری برای من الگوه!

    ReplyDelete
  4. خشایار عزیز، من اصولا با به تمسخر گرفتن مسائل خیلی مهم مخالفم و مسلما نیروی انتظامی خودمان را هم به تمسخر نگرفتم و بر عکس گفتم کار خودش را مثل تمام نیروهای انتظامی دیگر خوب انجام می دهد. نیروهای انتظامی در اغلب کشورهای دنیا وقتی قرار باشد تظاهرکنندگان را متفرق کنند همین کارها را می کنند چه ما خوشمان بیاید و چه نیاید. اینها کارشون این است والاسلام !


    سپیده عزیز - از لطفت خیلی ممنون هستم. راستش خیلی دلم می خواهد بیشتر بنویسم اما وبلاگ نویسی ام همیشه نمی آید !ببخشید ! یعنی چون برایم این کار بسیار جدی است دلم نمی خواهد الکی محض انجام وظیفه بنویسم اما به هر حال سعی خواهم کرد که بیشتر بنویسم.

    ReplyDelete