Tuesday, June 19, 2007

بنویس تا جوان بمانی

Apply Writing every day. Your skin will be revitalized by its wonderful properties! From the moment you wake, Writing promotes cellular activity. With the very first marks on the blank page, those bags under your eyes fade right away and your skin feels fresh again. by noon, it is in tip-top condition. with its active ingredients, writing reinforces your epidermic structure. At the end of the day, your wrinkles have faded and your features are smooth again.


فاطمه مرنیسی می گوید بنویسید تا جوان بمانید : از فردا شروع کنید. کرم مرطوب کننده را به دور بیندازید، ساعتی زودتر از خواب بلند شوید و با مدادی در دست در برابر کاغذی بنشینید و صبورانه مشغول شوید. با صبر فراوان. ناگهان اتفاق خواهد افتاد. صفحه کاغذ جان می گیرد و مغزتان به کار می افتد، بدنتان انرژی می گیرد و با افکارتان پیش خواهد رفت. از من بشنوید: نوشتن بهترین درمان هر درد و بحران و هر چین و چروکی است. تنها کاری که از عهده نوشتن بر نمی آید جلوگیری از سفید شدن موست. برای این باید حنا استفاده کنید....
اما یاد بگیرید روزی یک ساعت بنویسید. هر چیزی که به فکرتان می رسد. حتی می توانید به اداره برق نامه بنویسید و بگوید که چراغ برق روبروی خانه تان سوخته است. نمی توانید تصور کنید نوشتن چه تاثیری بر پوستتان خواهد داشت: چین و چروکهای کنار لبتان و اخم بین ابرویتان کم کم از بین خواهد رفت؛ چشم هایتان باز تر خواهد شد و با تمام اینها آرامش درونی خواهد آمد.

در کشور های عربی (ایران جا نماند، مترجم) نوشتن ارزانترین و عمیق ترین نوع کشیدن پوست است. چون در این کشورها همه چیز از رژیم سیاسی گرفته تا آلودگی های ایدئولوژیک و فضای اقتصادی همه دست به دست هم می دهند تا زن را قبل ازاین که زمانش برسد پیر کنند. هفته ای یک بار به او یک شوک عصبی می دهند و ماهی یک بارباعث یک حمله قلبی می شوند. همه با هم کاری می کنند که از بیست و پنج سالگی موهایش سفید شود و بعد از بیست سالگی حداقل سالی پنج چین و چروک به چین هایش اضافه شود.
می پرسید چگونه می توان هیولاهای اطرافمان را که احتمالا به شکل دوست و همکار و خادمین و غیره هستند را وادار به خواندن نوشته های خود کنیم؟ خوب نوشتن از هر معجون جوانی کارساز تر است ، چون باید اول خودمان را تغییر دهیم. جلب توجه دیگران اغلب تنها از طریق این تغییر و تحول است که صورت می گیرد. برای مثال باید باور کنیم که آنچه که می نویسیم مهم است و هر قدر هم که فکر کنید که آسیب پذیر و نا امن و شکننده باشید اما باید باور کنید که درون تان احتمالا یک شعله ای می سوزد که می ارزد به آن نگاه کنیم. اگر می خواهید که آدم ها دیگر هیولا نباشند وبه محض این که دهانتان را بازمی کنید تا مسئله جالب و مسلما استثنائی را به زبان آورید به شما حمله نکنند؛ باید یاد بگیرید در وضعیت یک بوکسر قرار بگیرید. سالها طول کشید تا من یاد گرفتم...

تکه هایی از نوشته جامعه شناس محبوم فاطمه مرنیسی
Writing is better than a face-lift
Fatima Mernissi : Women’s rebellion & Islamic Memory

2 comments:

  1. Anonymous4:58 PM

    وای. چه قدر چسبید این نوشته. وبلاگنویس ها همه به هم توصیه می کنن که کمتر بنویس و از وقتت بهتر استفاده کن!! این بود که من یکی همیشه با عذاب وجدان می نوشتم(البته قطعا منظور جامعه شناس محبوب شما وبلاگ نبوده، ولی نوشتن نوشتنه)
    به هر حال خیلی کم می شه که آدم یه نوشته در وصف نوشتن بخونه و پر از دلگرمی باشه.
    ممنون خانوم امیرابراهیمی بابت این ترجمه

    ReplyDelete
  2. کتی جان من هم واقعا کیف کردم از این نوشته و اگر وقت داشتم همش را ترجمه می کردم و می گذاشتم در وبلاگم چون واقعا در این دوران شاید نوشتن راه نجاتی باشد برای فرار از فشارهای عصبی فراوان. حتی نوشتن با اسم مستعار. این وبلاگ نویسی نعمتی است که متاسفانه کمتر قدرش را فهمیدیم. بنابراین زنده باد نوشتن!

    ReplyDelete