درست است که تازه به عرصه وبلاگستان به صورت وبلاگ نویس وارد شده ام و بالاخره خانه ای برای خود اجاره کردم اما قبل از این آنقدر در کوچه بس کوچه های وبلاگستان پرسه زده بودم در پایین شهر و بالای شهر؛ در کافه و قهوه خانه؛ در مسجد وکاباره اش سرک کشیده بودم تا ببینم در این شهر چه خبر است. آیا بالاخره اتاقی اجاره بکنم یا خیر؟ پریشب دروبلاگ هاله با" وبلاگ اتفاقی" خودم را کشتم و اقلا 15 تایی باز کردم. دیدم این وبلاگستان هم واقعا عجب شهربی در و پیکری شده برای خودش. گروه هایی هستند که دهها و شاید هم صدها خواننده دارند اما هرگز گذارشان به محله "پولدار" های وبلاگستان نمی افتد. وبلاگستان عین تهران شده، درندشت و پر از محله های عجیب و غریب. اما می دانید مسئله چیست خیلی ها از وجود یکدیگر خبر ندارند. زمانی که برای دوستان وبلاگ نویس از جذابیت برخی از وبلاگهای مذهبی تعریف می کردم که برخی از جوانان طلبه چقدر توان سوال کردنشان زیاد شده است و چقدر ممکن است که تفکر مذهبی در ایران با وجود این عده تغییر کند، دوستان اصلا از وجود چنین وبلاگهایی خبری نداشتند . در این مدت که مشاهده گر وبلاگستان بودم دیدم که در این ناکجاآباد در کنار خشونت های ریز و درشت در عین حال چه همبستگی های شکل گرفت که نظیر آنرا کمتر در دنیای فیزیکی اتفاق افتاده بود. از مسئله خلیج فارس تا امضای تومارهای مختلف یا همبستگی با نوشی در زمانی که واقعا احتیاج به انرژی خوب داشت . همه چیز نشان می داد که مردم وبلاگستان توان همبستگی دارند ، و حتی دلشان برای هم تنگ می شود، حتی اگر آن دیگری تنها یک اسم مستعار باشد، اما اسم مستعاری است که با آن سالها زندگی کرده اند. اصلا اسم مستعاری که مرتب بنویسد و آرشیونوشته هایش موجود باشد و یک عده خواننده مشخص هم پیدا کرده باشد، بعد از مدتی هویت و شخصیت آن اسم از صاحب آن هم شخصیتش مستحکم تری پیدا می کند. به قول دوستان دیگربا وجود آرشیو دروغ نمی توانی بگویی.
اما با این وجود هرگاه مطالب وکامنت ها را می خوادم می بینم یک اشکال بزرگ وچود دارد که به آن کمتر فکر کرده ایم و آن جایگزینی آنچه هست که در رابطه رو در رو از طریق صدا؛ نگاه؛ تغییر رنگ و نفس و غیره می توانیم درمورد دیگری تشخیص دهیم ومنظور وی را بفهمیم اما در رابطه غیر رو در رو اکثرا منجر به ایجاد سوء تفاهم می شود. در بسیاری از متون و کامنت ها اگر دقت کنید می رسیم به بحث سوء تفاهم. چون در این متون که اکثرا هم آنلاین یعنی در لحظه نوشته شده اند؛ بسیاری از عواملی که به وجود آنها در گفتگو عادت کرده ایم از بین رفته اند و جای آن خلاصه گویی (که درفرهنگ ما اصلا وجود ندارد) سرعت (ایضا) و شفافیت (ایضا) را گرفته (بنابراین اوضاعمون خرابه ). حتی در نامه نویسی معمولی چون وقت می گذاریم؛ از لحظه ای که می نویسیم تا لحظه ای که به اداره پست میرویم و تمبر می زنیم و به درون صندوق می اندازیم وقت فکر کردن و تجدید نظر و یا حذف یک مقوله را داریم (به خصوص هنگامی که عصبانی هستیم) اما در دنیای مجازی اینترنت متاسفانه این فرصت دیگر وجود ندارد. تا به حال چند بار برایتان پیش آمده که ایمیلی نوشته اید و قبل از اینکه دوباره فکر کنید دگمه بفرست را زدید؟ چند بار تا به حال خود را آنطور که می خواستید در کامنت ها و در مقوله های مختلف درست بیان نکرده اید و بعد سوء تفاهم ایجاد کرده اید.
فکر می کنم یکی از بحث های مهم آینده (دیر نیست که اهمیت آن به اندازه بحث طبقات اجتماعی برسد) در مورد تفاوت بین جمعیت آنلاین و جمعیت آفلاین است. این دو جمعیت خیلی با هم تفاوت دارند. جمعیت آنلاین صرف نظر از اینکه در یک اتاق و اغلب در تنهائی در برابر جهان قرار می گیرد؛ در معرض هجوم اطلاعات وسیعی قرار دارد؛ مرزو مکان فیزیکی نمی شناسد؛ در نتیجه زمان نیز ندارد. اگر دسترسی و یا ارسال پیام از چند ثانیه به چند دقیقه برسد برایش عذاب آور می شود. انگار نه انگار که تنها ده سال پیش گاه یک ماه برای یک نامه صبر می کردیم. همین سه عنصر یعنی اطلاعات وسیع؛ بی مکانی و بی زمانی مستلزم رفتار و اخلاق و گفتار دیگری است که تنها مختص به این ناکجاآباد سایبرسپیس است. سایبرسپیس هم البته خصوصیات فرهنگی مردم خودش را دارد و مسلما مقوله لامکانی و لازمانی برای مای ایرانی با آن امریکائی و فرانسوی متفاوت است اما قواعد حضور در این دنیا گرامر خاص خودش را دارد؛ می توانیم با لهجه های متفاوت آنرا صحبت کنیم ولی باید اصولش را رعایت کنیم وگرنه باید اغلب جوابش را در دنیای واقعی بدهیم. آنجا که مرز دنیای واقعی و مجازی را با یکدیگر دگرگون شود حتما مشکل پیش خواهد آمد. حرف زیاد است در اینباره نه؟
اگر برایتان این بحث ها جالب است نوشته های شری ترکل را ببینید و یا کتاب معروف هاورد راینگولد به نام اجتماع مجازی
تز فوق لیسانس خانم دانا بوید هم از کارهای خیلی خوب در این زمینه است که به صورت آنلاین در اینترنت وجود دارد
راستی این روزها عده ای از دوستان : سیبستان ، امشاسپندان، فرنگوپولیس و زن نوشت عزیزبه نوشته های من لینک دادند که از همه ممنون
در بلاگنیوز لینک داده شد.
ReplyDelete(به سبب عدم وجود دستهی موضوعی مناسبتر آنرا در دستهی جامعه قرار دادم. )
خیلی ممنون دقیقا جایش در مسائل اجتماعی است.
ReplyDelete