Tuesday, January 18, 2005

بیان درمانی یا وبلاگ درمانی؟

در کتاب "و نیچه گریه کرد" دکتر برویر از "بیان درمانی" می گوید. این که هر گاه آنچه عقده دل نامیده را بیان کنیم آن درد به خودی خود از بین می رود بدون اینکه کم ترین نیازی به هیپنوتیزم تلقینی باشد. فکر می کنم برای من هم کارساز باشد. از زمانی که مسائل را به اسم خودشان نام می برم و از نامیدنشان احساس ناتوانی نمی کنم و بعد هم به دنبال سرچشمه اش می روم مسائل کمرنگ تر می شوند. خود این مسئله نیروی جدیدی بهم می دهد. اما گاه ما خودمان را گول می زنیم. نمی گذاریم همه چیز از آن ته بیرون بیاد. می خواهیم با خودمان زیادی مهربان باشیم. تصمیم دارم تا تهش بروم. باید بر عمق ناتوانی ها و توانائی هایم پی ببرم.

مطلب دوم اینکه حتی اگر کسی این وبلاگ را نبیند و نداند چه کسی صحبت می کند سئوال این است که تا کجا می توان باز و صریح صحبت کرد. تا کجا می توان از خود سانسوری اجتناب کرد. کسانی هستند که بدنبال "وبلاگ بعدی" این وبلاگ را باز می کنند. شاید ایرانی باشند و شاید هم نباشند. بنابراین باید فکری هم برای این نوع روان درمانی کرد. چون وبلاگ نویسی زمانی که بدون خواننده است خود یک روان درمانی است. مگه نه؟
در ایران فعلا چون بیان درمانی امکان ندارد (یعنی رسم نیست وگرنه امکان دارد) پس به وبلاگ درمانی بپردازیم

No comments:

Post a Comment