Wednesday, July 26, 2006

شمعی برای صلح روشن کنیم



زندگی ام بیش از حد شلوغ و مغشوش شده است دیگر فرصت هیچ کاری را ندارم از جمله وبلاگ نویسی و وبلاگ خوانی. اما امروز
پس از مدتها که به سراغ وبلاگ ستان آمدم تا ببینم چه خبر است دیدم با کمال تعجب انگار به قول معروف "آب از آب تکان نخورده" و به جز معدودی از بلاگرها هیچ کس سخنی از فاجعه ای که بر مردم لبنان رفته و خواهد رفت نمی گوید و انگار اصلا مهم نیست که کشور زیبائی همچون لبنان دارد با خاک یکسان می شود. نمی دانم این مسئله از کجا سرچشمه می گیرد. سوال هایی را که عنکبوت (از طریق سیبستان) مطرح می کند در مورد (عدم) واکنش وبلاگستان ایران به مسئله جنگ لبنان به نظرم جالب آمد. واقعا آیا دلیل این بی تفاوتی بمباران رسانه ای (به خصوص در ایران رسانه های دولتی) است؟ و یا شاید طولانی شدن (عادی شدن) تصاویر جنگ اعراب و اسرائیل ؟ و یا مواضع همیشگی ایران در قبال فلسطین و حماس؟ و یا مسائلی همچون "مرگ تنها برای همسایه" است و به ما هیچ ربطی ندارد و همیشه ما در صلح و صفا به سر خواهیم برد و یا شاید خدای ناکرده بعضی ها رگ نژاد پرستی شان گل کرده و لبنانی ها هم را عرب قلمداد می کنند و از همان صحبت های کپک زده ای که هنوز هم گاه و بیگاه می شنویم. هر چه که هست به هر حال دلیل این بی تفاوتی را در وبلاگستان نمی فهمم.

چند سال پیش این شانس را داشتم که برای شرکت در کنفرانسی (در مورد شهر و فضای عمومی) به بیروت سفر کنم. در گردشی که در بیروت برای شرکت کنندگان کنفرانس ترتیب داده بودند، با آنچه که روبرو شدیم بسیار فراتر از تمام انتظارات ما بود. هر چند در بسیاری از محلات هنوز آثار بمباران و موشک و غیره برجای بود؛ اما در یک پروژه عظیم توانسته بودند تا محله های مرکزی بیروت را که در جنگ های بیست سال قبل به کلی از بین رفته بودند آجر به آجر از طریق عکس ها بازسازی کنند. سپس ورود اتوموبیل به این محله ممنوع شده بود و آنرا تبدیل به یک محله توریستی بزرگ کرده بودند که پربود از کافه و رستوران و بوتیک و تئاتر. این محله افتخار شهرسازان بیروتی بود که توانسته بودند که از تلی از خاک در فرصتی کم آوازه زیبائی شهر را دوباره زنده کنند و محلات ویران آنرا به یکی از زیباترین فضاهای عمومی لبنان و شاید خاورمیانه تبدیل کنند. در لبنان وقتی می گویی ایرانی هستی عزت و احترام بسیاری برایت قائل می شوند و واقعا مهمان نوازی را به حد اعلای خود می رسانند. اکثر ساکنان بیروت به سه زبان عربی و فرانسه و انگلیسی صحبت می کنند و چنان راحت در این سه زبان غلت می زنند که در حیرت می مانی. می ترسم و دلم واقعا گرفته است. نه فقط برای این که بوی باروت و خطر تا تهران هم می آید ؛ اما به خصوص برای اینکه فکر می کنم که به چه سادگی می شود زندگی روزمره هزاران نفر را در چشم بهم زدنی از بین برد و زحمات چندین و چند ساله یک ملت برای چندمین بار به باد فنا داد تا سیزیف بیچاره دوباره سنگی را که به پایین پرتاب شده را به دوش بگیرد و برای هزارمین بار ببرد بالا تا بلکه دوباره بیروت ساخته شود و آماده تخریب دوباره شود تا دوباره دیوانه هایی به بهانه آزادی دو سرباز آنرا تبدیل به تلی از خاک کنند.


آلاله نویسنده وبلاگ عبیر و مشک از من خواست تا این پیغام را به وبلاگ نویسان ایرانی بدهم : بیائید همگی در سراسر جهان با هم شمعی برای صلح روشن کنیم. شمعی بر علیه جنگ ؛ بر علیه ظلم و بر علیه دیوانگی انسانهایی که رویائی جز تخریب و فروریختن دیگر انسانها ندارند. قراری است جهانی که همه وبلاگ نویسان در تاریخ 29 و 30 جولای برای صلح در لبنان شمعی روشن کنند. لینک این قرار جهانی را پیدا نکردم (فرصت گشتن نداشتم) اما ایمیل هائی در این مورد از افراد مختلف گرفته ام. وسعت این عمل هراندازه که بیشتر باشد تاثیرش بیشتر است. می توانید تصویر شمع را از وبلاگ عبیر و مشک دانلود کنید (نمی دانم چرا در ایران این تصویردیده نمی شود یعنی من نمی توانم ببینم) و یا می توانید خودتان تصویر یک شمع روشن را در وبلاگتان بگذارید و یا این تصویر شمع مرا کپی کنید. اما این کار رابکنید نه تنها برای لبنان بلکه برای خودمان نیز. برای تمام مردم خاورمیانه که به تنها چیزی که نیاز دارد صلح است و سازندگی

4 comments:

  1. مادام عزيز، وبلاگستان آن‌قدرها که شما می‌گوييد هم درباره‌ی ماجرای جنگ ساکت نبوده. موقعی که من آن چيز را نوشتم اوايل بحران بود، اما بعد عده‌ی زيادی در اين باره نوشتند. يک مجموعه از لينک‌ها اينجا هست.
    اين ونوشته‌ی ژرف اين يکی از آزادنويس هم من اضافه می‌کنم.

    ReplyDelete
  2. Anonymous4:58 PM

    http://manib.blogfa.com/

    ReplyDelete
  3. Anonymous12:54 PM

    http://www.bahar-m.com/agness/archives/000408.php

    ReplyDelete
  4. Anonymous5:58 PM

    اگر در ميدان حق عليه باطل نيستی هر کجا که ميخواهی باش خواه به

    نماز بايست...خواه به شراب بنشين!!!!!!!!!!!

    استاد عصيانگرم ....دکتر شريعتی

    ReplyDelete