حالم بد است. فکر این کابینه را می کنم حالم بدتر می شود. نوشته مسعود بهنود را خواندم در مورد سابقه چنین دولتهائی در ایران فکر کردم خوب آنزمان انتصابی بود و نخست وزیری بود واحتمالا قابل برگشت. حال این انتخاب 17 میلیونی مردمی را چه کسی می خواهد جبران کند؟ هستند دوستان بسیاری که از ته دل فکر می کنند که حالا که دولت و مجلس یکدست شد مردم بلاخره بلند می شوند و رگ غیرتشان به جوش می آید و این حکومت را برمی اندازند و دولتی دموکراتیک به جای آن می نشانند ! اما بدبختی این است که انتخاب شدن چنین کابینه ای تا مدتها تنها غصه تعداد کمی از روشنفکران به زعم آقایان غرب زده خواهد بود تا زمانی که وزیران و وکیلان عزیزبا تجربیات خود وارد عرصه فرهنگی و اقتصادی شوند و بگیر و ببندها و همه آنچه که در این 27 سال به بهائی بس سنگین بدست آورده شده را بر باد هوا دهند. آن موقع بلکه مردم سرشان را یک کمی از برف بیرون آورند تا ببینند چقدر با انتخاب بی مانند خود هم خودمان هم دنیا را شرمنده کرده اند. صد البته تا اقایان وزیر وزرا تصمیم بگیرند که چگونه پوست ملت را بکنند مثل همیشه مردم همیشه در صحنه یک راه کار جدیدی پیدا می کنند که تا به حال نه به عقل خودشان رسیده بود و نه به عقل جن . کابینه جدید هم گیچ می شود و آخرش هم نمی تواند اون کارهائی را که می خواهد بکند. اصولا در ایران رسم دولتمردی این است که بقیه نگذارند ادم کارش را بکند. باور ندارید ببینید آیا تا به حال دولتی شده که بیاد و هر کار که دلش می خواد بکند؟
چرا چون ین مسئله از روز ازل انگاری همین جور بود : مثلا عربها آمدند سرکار مدتی بعد دیوانشان فارسی شد؛ مغولها آمدند به ایران و شاعر و سخنور برگشتند، جمهوری اسلامی آمد و مردمی که سابقا در زمان شاه اندکی عرق خور بودند به کلی عرق ساز و شراب انداز شدند و یا زنانی که آن موقعها به زور وارد دانشگاه می شدند امروز دانشگاه ها را کرده اند ملک پدری خودشان.
به هر حال این دولت جدید هم در زمانی که فکر می کند به به چه ها که نکرده بدون انقلاب و جر و بحث می بیند یکهوی یه جور دیگه شد همه چیز ! حالا چه جورش را والله هنوز خود ملت نمی داند یکهوئی روشش را پیدا می کند ! اما اغلب روش ملت این است که انقدر خودش را با طرف تطبیق می دهد که نهایتا همه چیز را به نفع خودش عوض می کنه مثلا این نوحه خوانی های جدید را ببینید؟ رپ و پاپ و این جوانان عزیز امام حسین را هم شبیه به خودشان کردند به جای اینکه خودشان شبیه به امام حسین شوند اون وقت این آقایان چه خوابها که برای این ملت نمی بینند. به قول شوفر تاکسی که اون روز می گفت : ساده ای ها "!!
دیگه اینکه اگر توی این اوضاع به مردم ما خوش نگذرد حتما یک کاری می کند. چون در مملکت ما خوش گذرانی شده از مسائل مهم روز. چندی پیش دوستی از اروپا آمده بود می گفت چرا به شما وطنی ها باید هر شب "خوش بگذرد"؟ چه دلیلی دارد که هر شب به آدم خوش بگذرد؟ مگر کار و زندگی دیگری ندارید؟ مگر هر شب باید رفت پارتی و مهمانی و خندید و رقصید (آنهم از نوع کاملا سطحی خوش گذرانی های ماها که همه از دم تا خرخره دیپرسند و تنها برای فراموش کردن آنچه در اطرافشان می گذرد خودشون را خفه می کنند نه اینکه واقعا از ته دل کسی بخندد و برقصد. حیف ای کاش این یک کار را اقلا بلد بودیم) خلاصه می گفتم خدمتتون که این اصل به خصوص نزد جوانان عزیز ما خیلی اصل مهمی است. البته همه هم می دانند که به قول معروف این نسل سوخته است و در جمهوری اسلامی پدرش درآمده است اما والله همین بچه ها وقتی می روند مثل بچه آدم در خارچ از کشور که "درس بخوانند" (نه کار دیگر) همشون می شینن سر کار و زندگی شون و هیچ کدام انقدر عطش برای خوش گذرانی و خود خفه کردن ندارد.
No comments:
Post a Comment