Tuesday, November 14, 2006

عجب مردم بی حالی هستیم

امروز در سایت روز خواندم که می خواهند در 300 متری تخت جمشید خط آهن بکشند و بعد از تخریب میدان چهارباغ اصفهان که به عنوان یکی از زیباترین میادین ایران اگر نگوییم جهان بود خط مترو دارد به سی و سه پل می رسد که گذر آن آسیب جدی به این پل زیبا و تاریخی وارد خواهد کرد. اصل خبر این است چون احتمالا روزآنلاین مسدود است بنابراین این هم قسمتی از خود خبر

درچند ماه گذشته آثار باستانی ایران در معرض تهدیداتی جدی قرار گرفته است. از جدیدترینش که گذر مترو از دل چهارباغ اصفهان و رسیدن به سی و سه پل باشد تا گذر خطوط راه آهن از کنار تخت جمشید و تخریب بنای رستم و خطر آب گرفتگی بیستون براثر حفاری و احداث تونل های آبی، و یا احداث دکل های برق در محوطه شهر 800 هزار ساله طوس و همچنین تخریب دیوارهای مسجد صفوی در تهران به بهانه ساخت 5 باب مغازه یک متری ... این تهدیدها درحالی جدی تر می شود که سازمان میراث فرهنگی، متولی رسمی حفاظت از آثار باستانی ایران، یا بی خبر از این حوادث است یا علی رغم شکایت ها و اعتراضات، دستش به جایی بند نیست.

این روزها به علت نام مشابه من با بازیگرجوان تعداد مراجعه به سایت من حداقل 600 بار در روز بود؛ سایتهایی که توجه خاص نشان داده بودند را بگذریم. اما واقعا توجه بیش از حد مردم و مسئولین امر و میزان توجه رسانه ای به چنین مسئله ای آنهم در "جمهوری اسلامی" واقعا در خور یک تحقیق ناب جامعه شناسی است تا ببینیم چه بر سر این مردم آمده که از نان شبش واجب تر این شده که ببیند چه کسی با چه کسی چه کرده و در عوض از تخریب تدریجی آثار باستانی اش می گذرد و خم به ابرو نمی آورد. اینجاست که می بینیم چقدر "تعلیمات اسلامی" و اهمیت بیش از حد به مسائل در ما اثرسوء و بیمار گونه گذاشته (قابل توجه مسئولین امر). واقعا نمی دانم بر سر ما چه آمده که انقدر در برابر فجایع بی حس و سطحی نگر شدیم. چرا متوجه نیستیم که چه به سر ما دارد می آید؟ همانطور که این وبلاگ نویس می نویسد : (متاسفانه لینک وبلاگ موجود نبود تا به وی لینک بدهم

"متاسفانه در ایران هیچ توجهی به آثار باستانی و آثار طبیعی نمی شود. هم دولتش بی توجه است و هم مردمانش." این را علی در وبلاگ "افسوس" می نویسد. او از ایرانی ها گلایه می کند که چرا در مقابل این همه "جنایت" سکوت می کنند: "اینکه برای قانون سنگسار کمپین می گذارند خوب است، اینکه برای آزادی اکبر گنجی و دیگر زندانیان سیاسی بیانیه می نویسند و امضا جمع آوری می کنند خوب است، اصلا هرکاری برای دفاع از حقوق بشر خوب است. اما آیا آثار باستانی جزو حقوق بشر نیستند؟ چرا برای آثار باستانی مان امضا جمع نمی کنیم. چرا هیچ تشکل غیردولتی ای وجود ندارد که برای تخریب بیستون و پاسارگار کمپین بگذارد؟ چرا همه سکوت کرده اند؟ چرا فعالان و مدافعان حقوق بشر در ایران درمقابل این جنایات سکوت کرده اند. چرا وقتی جنگل های ما نابود می شوند صدایی از کسی در نمی آید؟ اعتراض به این جنایت ها که سیاسی نیست. هزینه هم کمتر دارد. پس چرا کسی صدایش در نمی آید؟"

زمان انقلاب دم از تخریب تخت جمشید می زدند چون سمبل 25 قرن پادشاهی در ایران بود، اما آنرا تخریب نکردند. اما امروز به تدریج تمام آثار باستانی ایران به نام توسعه و مدرنیزم و برای کشیدن خط مترو و ساختن سد و غیره دارد از بین می رود و هیچ کس عکس العملی نشان نمی دهد. برای حفظ تخت جمشید و میدان چهار باغ و بیستون و حتی مدرسه البرز تهران که هزاران مرد تحصیلکرده تحویل جامعه داده است باید عکس العمل جدی نشان داد. می دانید تخت جمشید را دیگر نمی توان دوباره ساخت. اما خیلی از ما خواهیم مرد به انحاء مختلف و مردن ما برای دنیا اصلا مهم نیست؛ یعنی هیچ چیزی در دنیا تغییر نخواهد کرد. اما از بین رفتن میراث بشری در جهان، مطمئنا جهان را تغییر خواهد داد و ما انسانها را نیز. انسانهای بدون پشتوانه تاریخی و یک لایه ای می شویم بدتر از آنچه که امروز هستیم. کمی غیرت داشته باشیم وبرخیزیم و تاریخ مان را حفظ کنیم حتی به بهای نه گفتن به توسعه ای که تنها از ندانم کاری چند غیر کارشناسی دارد شکل می گیرد که عمق دیدشان به جهان به نازکی پوست تخم مرغی نیست.

Wednesday, November 08, 2006

ریاست دنیا کم کم زنانه می شود!؟



دیشب خانم نانسی ﭙلوسی به عنوان رئیس کنگره امریکا برگزیده شد. وی اولین زنی است که در امریکا به چنین مقامی می رسد. حزب دموکرات هم بعد از 12 سال به قدرت برگشت. از طرف دیگر هیلری کلینتون هم به راحتی برای بار دوم وارد سنا شد و در حال حاضر یکی از جدی ترین کاندیداهای حزب دموکرات برای دور آینده ریاست جمهوری امریکا است که در آن صورت واقعا جالب می شود حتی اگر خودش واقعا هم جالب نباشد! اما به هر حال خیلی بهتر از جمهوری خواهان است.
در فرانسه هم خانم سگولن رویال کاندیدای حزب سوسیالیست فرانسه برای ریاست جمهوری شانس زیادی دارد. در آلمان هم خانم مرکل که بر سر کار است (اما این یکی دست راستی است و جزو گروه محافظه کاران به شمار می آید اما به هر حال در این گروه هم جای می گیرد !!).
در دنیای جهانی شده، روند و اشکال وقایع هم کم و بیش جهانی می شوند. زمانی که محافظه کارانی همچون بوش واحمدی نژاد در امریکا و ایران بر سر کار آمدند؛ فرانسه توانست با یک فداکاری و رای دادن به شیراک از به روی کار آمدن راست افراطی جلوگیری کند. در بسیاری از کشورهای دیگر نیز راست افراطی به روی کار آمد. اما فکر می کنم کم کم موقع آن رسیده باشد که این روند تغییرکند. امیدوارم که این بار تغییر در جهت بهتری و برای احتراز از جنگ و خشونت باشد.
راستی از ایران چه خبر؟ فکر نمی کنم هنوز زمان آن فرا رسیده باشد که زنی در ایران رئیس جمهور شود اما این طور که زنان ما پيش می روند خیلی اثرات دیگر می توانند بگذارند و کارهای بیشتری بکنند. به هر حال بهتر است از روند جهانی عقب نمانیم به خصوص که این اواخر شباهت مان به امریکا زیاد شده است. از آقایان که خیری ندیدیم ببینیم خانمها چه می کنند !

(یکی از مهمترین اقدام های خانم ﭙلوسی اتخاذ سیاست های جدید در مورد عراق و ﭙایان جنگ خواهد بود. و به این ترتیب سایه خطر جنگ بعدی هم لااقل از سر ایران کوتاه می شود؛ هر چند که فکر می کنم تحریم ها بیشتر شوند. در ضمن رامسفلد طراح بزرگ جنگ عراق هم استعفا داد! مبارک باشد...)

.