Wednesday, January 25, 2006
جند سخنراني
Sunday, January 22, 2006
اين هم از امريکا
Saturday, January 21, 2006
اسامه
Thursday, January 12, 2006
رانندگی را به خاطر بسپار ؛ آرشیو ماندنی است
اما خوب اینجا تفاوتش این است که وبلاگستان است. عرصه عمومی مجازی که بزرگترین تفاوت اش با خیابانهای تهران وجود تاریخچه و آرشیوش است که می مانند و همیشه یاد و نشان تصادف ها و رویارویی ها را در خود حفظ می کند. یعنی بر خلاف تصادف های کوچک و بی اهمیت تهران که بیشتر خالی کننده استرس روز و ماه است و نهایتا موقتی و بدون تاریخچه ؛ در اینجا همه چیز ثبت و تبدیل به یک تاریخچه می شود. تاریخچه ارتباط روشنفکران؛ جوانان؛ زنان؛ هنرمندان و غیره در یک دوره خاص... اما به هر حال تاریخچه ای که دیگر نمی تواند انکار شود؛ چون ثبت شده است و شاهد دارد. مسلما علی رغم روایت ها و برداشت های گوناگون افراد از نوشته ها اتفاقات غیر قابل انکار می مانند و گاهی هم غیر قابل برگشت. اینجاست که اخلاق رانندگی تهرانی ما باعث در هم شکستن همبستگی و ضربه پذیری عرصه ای می شود که به نظر من در حال حاضر لااقل می تواند به عنوان یکی از جدی ترین سرمایه های اجتماعی ما به حساب بیاید. ای کاش که بودیسم و ذن کمی بیشتر در ایران و بین ایرانیان مطرح شود تا همه بدانند که قدرت عدم واکنش خود چه واکنش عظیمی است.
Tuesday, January 10, 2006
حیف زندگی , حیف جوانی
Friday, January 06, 2006
کتابخانه گردی در ولی آباد
خوب به حمدالله به ياري باد مه و خورشيد اين بلاگ رول راه افتاد البته هنوز لينکدوني مونده اونهم يواش يواش. ما ملت که ماشاالله صبر و تحمل مون اوله تو دنيا
عرضم به خدمتتون که اولا در اين بلاگ رول نام دو نفر را مي بينيد به نام دلفين مينويي و برزو درآگاهي که دلم می خواست اگر هنوز آنها را نمی شناسید با آنها آشنا شوید. این زوج جوان که شاید از بهترين و نیز از معروفترین روزنامه نگاران ايراني الاصل هستند شهرت و موفقیت خود را مثل بقیه روزنامه نگاران خوب مدیون به خطر انداختن جان خود و قبول خطرهای دائمی در نقاطی مانند افغانستان و عراق هستند. برزو درآگاهی پس از این که در لیست رسمی کاندیدهای جایزه پولیتزر قرار گرفت از طرف روزنامه معروف لوس آنجلس تایمز به عنوان خبرنگار ویژه (نمی دانم دقیقا ترجمه کورسپاندنت چیست) عازم عراق شد و روزی نیست که با مقاله های بسیار خوب و تحلیل های عمیق خود از عراق برای تمام کسانی که در خواب خوش حمله ای ساده به عراق بودند شک و تردید به صحت عقل خود ایجاد نکند. دلفین مینوئی نیز خبرنگار روزنامه فیگارو و رادیو های ملی فرانسه و نیز در سوئیس و در کانادا است که علی رغم جوانی اش یکی از بهترین خبرنگارهای فرانسه در این نقطه دنیا (ایران ـ عراق - افغانستان) شناخته شده است. دلفین مینوئی شناخت بسیار خوبی در ضمن از ایران و جامعه دارد و فکر می کنم سهم به سزائی در تغییر نگرش های غلط بسیاری از سیاستمداران فرانسوی و توجه بیشتر به واقعیات ایران دارد.سایت های برزو و دلفین مدتی است که آپدیت نشده اند اما خبرهایی را که می فرستند را می توانید مرتب در روزنامه فیگارو و یا لوس آنجلس تایمز بخوانید. در ضمن نامه های برزو را نیز دریابید که به نوعی وبلاگ نویسی به یک شیوه دیگر بود حیف که دیگر نامه نمی نویسد.
مطلب دوم - برگردیم به ولی آباد و لوس آنجلس. این چند روزه که در حال تجربه تنهائی در میان جمع هستم متوجه شدم که در این مورد در امریکا خیلی کتاب نوشته شده است. کتابهایی که همه حکایت از تنهائی در جمع می کند. برای مثال می روید به ستارباکس مالامال جمعیت نشسته اما اکثرا تنها یا با موبایل حرف می زنند و یا با لپ تاپ وایرلس خود مشغولند و یا مشغول مطالعه هستند. یعنی تمام کارهایی را که قبلا هر کسی خانه خود و در خلوت خود و یا در کتابخانه انجام می داد امروز در جمع در کنار هم و بی هم انجام می دهند. یکی از معروفترین جامعه شناسهایی که در این مورد بسیار نوشته است رابرت پوتنام است کتاب اولش بولینگ در تنهائی که در سال ۲۰۰۰ چاپ شد کتاب قطوری است که از قرار جزو کتابهای کلاسیک جامعه شناسی در مورد جامعه امریکا شده است کتاب دومش که به نظر من خیلی جالبتر است به نام باهم بودن بهتر است در سال ۲۰۰۳ چاپ شد . در هر دو کتاب هر چند که از قرار تئوری که راجع به سرمایه اجتماعی می دهد مورد نقد قرار گرفته. اما اتفاقا من از این تئوری سرمایه اجتماعی اش خیلی خوشم آمد چون من را خیلی یاد وبلاگستان خودمون انداخت. بنابراین براتون رفتم در کتاب فروشی نشستم و کلی یادداشت برداشتم (این هم از فواید وبلاگ نویسی است فکر می کنی مردم منتظرند ! زشته همین طور راست راست راه بری و باید یک کاری بکنی).
Robert Putnam : Bowling alone / Better together
تئوری سرمایه اجتماعی پوتنام از این قرار است که یک وجه سرمایه اجتماعی را می توان شبکه اجتماعی دانست که بر اساس هنجار های متقابل کمک های متقابل و اعتماد شکل گرفته است. این شبکه اجتماعی دارای ارزش واقعی برای تمام کسانی است به عضو این شبکه هستند . عضو یک شبکه اجتماعی بودن ارزش های فردی و گروهی را کاملا اعتلا می دهد و خود تبدیل به یک ارزش می شود. اما در عین حال همان گونه نیز که سرمایه ابزاری و یا سرمایه شخصی (تحصیلات و آموزش) دارای ارزشهای مختلف (از مثبت تا منفی) هستند و می توانند چهره های متضادی از خود ارائه بدهند سرمایه اجتماعی نیز می تواند در قالب شبکه های اجتماعی مانند کوکلوس کلان ها اشکال زننده و غیر انسانی به خود بگیرند همان گونه که می تواند کاملا به نفع افراد و تمام جامعه باشد. به هر حال این هم برای این که بگویم فکر می کنم که وبلاگستان واقعا دارد به یک سرمایه اجتماعی برای ما تبدیل می شود هر چند که شبکه هایی هم هستند در آن که شاید آزار دهنده باشند برای دیگران اما بهتر است که برای یک بار هم که شده سرمایه دارهای خوبی باشیم و سرمایه مان را بتوانیم هر روز بیشتر کنیم. این ها را که می نوشتم مرتب به یاد نوشته سیبستان در مورد شارون و جامعه یهودی امریکا بودم که معروفند به داشتن توان همبستگی بسیار بالا. عجیب نیست که چنین قدرتی پیدا کرده اند در جهان. در ضمن چند تا کتاب راجع به وبلاگ پیدا کردم ولی بماند برای بار دیگر