Tuesday, February 15, 2005

مرگ های حقیرانه

الان که شنیدم از زور عصبانیت گریه ام گرفت. چرا انقدر مرگ در این مملکت بی ارج و قرب شده است. در اخبار شبکه دو بعد از چند خبر خیلی خیلی خیلی مهم مانند امضا کردن قرارداد با بورکینوفاسو یا یک همچه جائی، گفتند که از قرار انگاری که در مسجد ارک تهران 35 نفر مرده اند و بیش از 200 - 300 نفر هم زخمی شده اند که البته سرپائی همشان درمان شدند (در عرض یک ساعت) و رفتند خانه اشان. دلیلش هم این بود که در پشت بام چادر زنی به بخاری نفتی برخورد کرد و آتش گرفت و بعد آتش به برزنت ها سرایت کرد و برزنت های آتش گرفته روی سر پایینی ها افتاد، زنهای بدبخت هم در یک راهروی تنگ گرفتار شدند و زنده زنده سوختند. در نتیجه 25 زن و 10 مرد کشته شدند ! و برای چمهوری اسلامی بگو 35 تا پشه مرده است ! چقدر زندگی در این مرز و بوم باید بی قابلیت باشد. هنوز جریان بخاری مدرسه و سوختن دهها بچه فراموش نشده . فقط توجه کنید به این جریان در سرمای زمستان پشت بام جای زنهاست که با برزنت پوشیده شده و خدا می داند چه بخاری آنجا گذاشته اند که تنها با بر بخورد یک چادر 35 نفر بمیرند و اینهمه هم زخمی شوند. دلم از نوع بدبختی های خودمان بهم می خورد. حقیرانه می میریم !! جنگ لازم نیست ولمان کنند با بخاری و برف و اتوموبیل و گاز مثل برگ خزان می ریزیم و می میریم.