Tuesday, September 06, 2005

تهرانی شدن ایران - فاجعه است والله


هفته پیش جای شما خالی پس از سالها رفتم شمال.
بگذریم که بعد از شاید 20 سال در دریا شنا کردم ساعتها و چقدر لذت بردم چون یادم رفته بود که شنا در دریا با هیچ استخری قابل مقایسه نیست. البته با مایوی اسلامی و کاملا پوشیده ولی راحت و آزاد ! عجیب است نه؟ اما جالبتر از شنای بنده ! آنچه برایم خیلی جالب بود تغییر جو کناره های دریای خزر بود. نه نه اشتباه نکنید، اصلا بدتر نشده بود که هیچ به طور غریبی همه ریلکس و راحت کنار ساحل لم داده بودند. انگار نه انگار که محافظه کارها آمده اند روی کار و قرار است که بزودی باز همان آش و همان کاسه شود. طبق معمول از همه جالبتر خانمها بودند که اگر احیانا آقایی هم دم دستشون بود دیگه بی خیال حجاب و اسلام و این حرفها (البته با بلوز و شلوار و روسری روی شانه! ) کنارشون هم یه عالمه خانم چادری و حجاب کامل برای خودشان راه می رفتند و الحق هم هیچ کس به هیچ کس کاری نداشت. یه جورهایی مثلا شبیه ترکیه شده بود. که همه نوعش بود. فکر می کنم تنها کسانی که نگاه می کردند و من و دوستانم بودیم که هاج و واج مانده بودیم. یه چیز بامزه دیگر اینکه همه از هم عکس و فیلم می گرفتند البته از دور (احتمالا) که حتما برای فک و فامیل هاشون بفرستند که ببینین چقدر ما به قول طرف "اروپا کردیم". امان از دست این بلاگ سپات و فارسی نوشتنو نقطه گذاریش کاشکی یکی بگه من چه کار کنم که نقطه ها سر جای خودشون مثل آدم بمونن
.برین تو بحر عکس

تمام این روزها هم مرتب یعنی روزی 80 دفعه تراکتور می آمد و روز روشن از جلوی خانه مردم ماسه ها را بیل می زدند و تراکتور را پر می کردند و چند تا بلوک آنورتر خالی می کردند و کوه های ماسه درست کرده بودند برای فروش به تهرانیان عزیز بساز و بفروش. اگر احیانا هم کسی اعتراضی می کرد اگر خیلی حرفش را می خواندند می رفتند 5 متر انورتروگرنه که با خشونت و ادب ! فراوان به خصوص جواب خانمها را می دادند! در چند روز بعد ثابت شد که بعضی از اینها واقعا موجودات خطرناکی هستند و ساکنین محل را علنا تهدید می کنند. متاسفانه نیروی انتظامی هم کلا هیچ کاری نمی کند ! بی خیال این حرفها که ساحل داره گود می شه ! به هر حال یه جورهایی شمال هم آخرشه . آپارتمان سازی های زشت سبک "نئو کیسه داران" بعد از انقلابی دارد تمام شمال را می گیرد. راستش عید قشم بودم آنجا هم همین طور تمام معماری و شهریت قشم داشت فدای تهرانی شدن لعنتی آن می شد. جاهای دیگه هم که حسابشون معلومه.
یک زمانی کامران صفا منش صحبت از "روستائی شدن" تهران کرده بود (در مجله معماری و شهرسازی) که به نظرم خیلی بحث جالبی بود این که چگونه روستائی ها تهران را تصرف کرده اند ، فریبرز رئیس دانا هم از روستائی شدن رفتار شهروندان و تاثیرش در ترافیک گفته بود؛ حالا اون روستائی ها که آمدند تهران را روستا کردند یه تهران جدیدی بوجود آوردند و دارن اون رو به تمام ایران صادر می کنند. یعنی حالا مسئله بزرگ "تهرانی شدن" تمام ایران شده. البته تهرانی که سلیقه اش به خصوص بعد از جنگ و انقلاب سلیقه نو کیسه دارانی شد که هر روز به تعدادشان افزوده می شود و برای نشان دادن ثروت خودشان تهران و ایران را که هیچی از قرار دبی را هم دارند از بین می برند. متاسفانه زیباسازی شهرهایمان هم به کلی به دست فراموشی سپرده شده. واقعا شهرهای ساحلی را نگاه کنید از لحاظ شهرسازی آیا یک فاجعه نیست؟ هیچ عنصر زیبایی توش وجود ندارد. فکر می کنم کماکان تنها معماری زیبای شمال هتل رامسر قدیم بود. یادش به خیر.

1 comment:

  1. يک شاعری گفته:
    هيچ صيادی در کف يک جوی حقير مروارید صيد نخواهد کرد
    و يک معماری این حرفو موقعی که داشتن بهش جايزه معماری ساخته شده ميدادن گفت و منظورش به لری سلیس اين بود
    "بودور کی وار"
    يعني هميني که هست انتظار نداشته باشين با اين وضعيت معمارها شاهکار بيرون بدن
    تهراني هاي عزيز هم بدانند از کوزه همان تراود که در اوست.

    ReplyDelete